بسم الله احمن الرحیم-نظریات شخصی است-من مدت کوتاهی در حوزه بودم- ویک داروخانه نزدیک حوزه بود وقت تفریح- به داروخا نه نزدیک به داروخانه رفتم- یکدارو خریدم- مثلا شد هفده تومان- دوتا ده تومانی-دادم دونفربودند یکی جناب دکتر داروسازبود که خوداش پشت دخل بود- ویک دخترخانم محجبه که نسخه میپچید- ایشان کشو بیرون کشید پراز کاغذ بود فرمودندمن پول خرد ندارم من گفتم یک ده تومانی بدهید-تامن خرد کنم دختر خانمسرش کجکرد کمیخیره شد وفرمودند خرد هست-کمی من وا رفتم ولی انعکاسی نداشتم ایشان کاغذهارا کنار زد وپل خردپبدا کرد وگفت روی انها کسی کاغذ گذاشته بود وی تاحدی رنگ اش ر-باخت-من یک لحظه فکر کردم این نگاه شرعی است یانیست- ازخودم مات ومبهوت شدم زیرامن درخانواده مذهبی رشد پیدا نکرده بودم- منزل ما مثلا استادفیزیک دانشگاه می امد وباخانم اش من راصدا میکرد ایشان سئولاتی راجع دانشگاهدارد من تازه دانشجو بودم وایشان تعریف کرددردانشگاه تهران من فییک میخواندم یک دفعه کناریک دخترخانم نشستم ودربحر ایشان بودم استادیک مسئله داد من ظاهرا باقلم بازی میکردم یکدفعه استاداز من پرسید کجا رسیدی من کاران خانم را گفتم استادفرمودندغلط است بیاجلو بنشین همه میخندیدند-حتی خانم اش ومن جلو رفتم هیجکس دست بلندنکردهبود ظرف پنچ دقیقه مسئله راحل کردم- بعاد بحثهای حلال وحرام ونجس وطاهر حق وباطل وو شروع میشود فد دریک راه خاص حرکت میکند وزودامپار بالا میاید-لذا خوداش رافراموش میکنداز کجا بکجا رسیده است وبایدصبر وتحمل داشته یاشد- ودرضمن باید روانشناس اسلامی باشد البته علم روانشناسی بسیارزیاد کمک میکندتعریف علم ناب ویقین ناب واستدلالناب به اندازه تک تک انسانها- تمام فرهنگ ها خودراناب میداند جناب سعدی به لبنان میرود ودرخیبانی دربیروت که روز جمعه انواع اقسام مکتبها مغازهاها وتفریحات وجود اشته است باتمام انها بحث میکندهمه میگویند ما علم وعقل واستدلالنابداریم ایشان میفرمیاد اگرخداوندمنان عقل راازبشربگیدهمه میگویندماعاقل روزگار هستیم-من بای دانشجوی حوزه سنی درشیراز دریک صف کوپن کهانزمان تشکیل میشد ایشان ازکتب درنزدمن فهمیدمن حوزه میروم وایشان یکتاب داشت واز حوزه امدهبود بحث شد مداوم حدیث از جناب عمر اورد ومن یک حدیثاز حضرت علی علیه السلام اوردم ایان فموردندمن اینکتابرا تاخربخوانم واز بزرگان سوال کنیم حضرت عمر چه گفته است- اینفرهنگ است پس باید مادرباره عقل وعلم واستدلال درست کار کینم ولی تاثیری ندارد جزبرای افرادمستقل کهانهاهم کبیرت احمر هستندولی پیشرفته تاثیر میگذارد یکنمونه من بیاورم جناب عبدالله بن عمراز دانشمندان بنام سنی است حتی باپدر درمورد ازدواجموقت برخوردپیدا کرد وپدراترک کرد جناب اقایعمر میخواست ایشانبعدا خلیفه شودولی اصحاب قبول نکردندوبعللی عثمان را پذیرفت و دربرخورد با اهلبیت مکرم صلواته الله علیه واله وگیچ شد ودریک دهکده مین مدینه وشام بعبادت پرداخت السلم وبعداز شهادت امامحسین علیه السلام بهنزد یزیدرفت ومتوجه قضایاشد- به سمتمدینه باز گشت دربین راه مدتی دریک دهکده بود- اتفاقا حجاج بن یوسف ثقفی که به نم تیلا- چنگیز تیمور اسلامیگفتند کهحتی روی انهاراسفید کرد دران دهکده امده بود-نصف شب ایشان متوجه شد-کهحجاج امده است درب خانه ایشان زد ومتوجه شد درب باز است وارد اطاق شد حجب در زیر پتو بایک فاحشه خانمی –بود حجاج گفت چهامری مهمی بوده است کهنصف شب امدی گفتامدم باتو بعنوان امام وخلیفه بیعت کنم ایشان گفت خوب فردا صبح می امدی گفت مردحسابی شب میخواهم نماز شب بخوان اگر امام نداشته باشم نماز قول نیست وایشان پای خودرا اززیرپتو بیرون امد وگفت پای من رالمس کن وباخوشحالی بیرون اد درحالیکه ایشان بایدانجا امام باشد- زن فحشا سخت ناراحت شد وگفت نبیاد با عبدالله چنین وضعی داشته باشی حجاج گفت خواستم مسخرهاش کنم شایدبیدارشود